فصل اول
انسان در
زندگي روزمره خود با استرس ها و فشارهاي متعدد ي روبرو است. دوران نوجواني كه ا ز
آن به نام دوره بحران طوفان و استرس تا دوره زايش دوباره ياد كرده اند يكي از
حوادث پراسترس زندگي هر فردي است. نوجوان
در اين دوره از طرفي با گذر از دوره كودكي به بزرگسالي با تغييرات وسيع جسماني و
رشد شناختي مواجه بوده و از طرف ديگر با مسائلي همچون رشد هويت، دستيابي به
استقلال از خانواده در عين حفظ ارتباط با آن، پذيرفتن نقشهاي اجتماعي در ارتباط
با گروه همسالان و تصميمگيري درباره آينده و شغل روبرو است. دوران نوجواني زمان
كشف يا آگاهي از ارزشهاي فرهنگي و معنوي ودوران
تضادها وتعارضها، تخيل و روياها وسن مشكلات و مسائل اوست. استرس هاي نوجواني گستره اي از وقايع روزمرهاي همچون، انجام ندادن تكاليف مدرسه، نداشتن
آمادگي كافي براي امتحان، گم كردن وسايل و اختلاف با دوست همكلاسي تا وقايع عمده
اي همچون طلاق والدين، اعتياد يكي از والدين، بيماري يا مرگ يكي از اعضاي خانواده
را دارد. به اعتقاد هولمز و
راهه
(1967) هر حادثه اي كه نياز به سازگاري قابل ملاحظه اي در زندگي فرد داشته باشد
ممكن است استرس زا باشد. آنچه كه اين
موضوع را با اهميت تر جلوه ميكند، شيوه كنار آمدن با اين استرس زا هاست. برخي
افراد به هنگام وقوع مشكل تمام نيرو و انديشه خود را در جهت حل مشكل بسيج مينمايند
وبرخي بر عكس به عوارض و پيامدهاي مشكل مي
پردازند به گونه اي كه تنها سعي ميكنند از پيامدهاي هيجاني آن بكاهند، در حاليكه
مشكل همچنان به قوت خود حل نشده باقي است. درهر صورت، استرس بر اين دو دسته افراد
آثار متفاوتي برجاي ميگذارد. دسته اول افرادي سازگارتر كم استرس تر و خوش بين
ترند چون به مشكل به عنوان موضوعي حل شدني مي نگرند و دسته دوم رنجورتر مضطرب تر، افسرده تر وبدبين ترند چرا كه استرسها
را همچون كوهي كه سايه خود را بر زندگي
آنها گسترانيده، مي بينند. در اين ميان نوجوانان با دلمشغولي هايي همچون تكليف
مدرسه، سازگاري با گروه همسالان، برآورده كردن تقاضاهاي والدين ، انتخاب رشته
تحصيلي و آمادگي براي كنكور دانشگاه و انديشيدن به آينده تحصيلي و شغلي مواجهند كه هر يك به نوبه خود فشار رواني عديده
اي را به زندگيشان تحميل ميكند. در اين ميان آنچه كه اهميت و ضرورتش را نمايان
ميسازد قدرتمند كردن نوجوانان به شيوه ها و راهكارهايي صحيح در جهت كنار آمدن با
اين استرس زاهاست، تا بتوانند از اين مراحل با حفظ سازگاري و سلامت روان عبور كرده
و با مشكلات به عنوان پديدههايي حل شدني مواجه شوند، نه آنكه از آنها اجتناب
كنند.
فصل دوم
در اين فصل پيشينه پژوهش مورد بررسي
قرار مي گيرد. در بخش اول اين فصل به مطالعه مفهوم استرس، تعريف و مدل هاي استرس،
عوامل استرس زاي بالقوه، در بخش دوم به موضوع كنارآيي، عوامل موثر بر استرس و
كنارآيي، دربخش سوم به موضوع سبك اسناد، سبك اسناد خوش بين/ بدبين و در بخش چهارم
به مفهوم سلامت روان پرداخته مي شود در نهايت در بخش پنجم مروري بر پژوهشهاي انجام
شده در خارج و ايران در رابطه با موضوع پژوهش خواهيم داشت.
فصل سوم
در اين فصل ابتدا جامعه آماري، گروههاي نمونه و روش انتخاب نمونه آماري را
بررسي مي كنيم سپس اشاره اي به ابزارهاي
پژوهش و شيوه جمع آوري اطلاعات خواهيم
كرد، آنگاه طرح تحقيق را توضيح داده و در پايان به متغيرهاي پژوهش و روشهاي آماري
بكار گرفته شده مي پردازيم.
فصل چهارم
همانگونه
كه در فصل اول بيان شد اين پژوهش بررسي اثر بخشي آموزش مهارتهاي مديريت بركاهش سبك
كنارآيي اجتنابي، سبك اسناد منفي و افزايش سلامت روان دانش آموزان دختر سال اول
دبيرستان در سال 83 – 82 ميباشد.
به اين
منظور گروههاي نمونه اي از بين آنها به روش نمونه گيري خوشهاي چند مرحلهاي
انتخاب شوند، تا نتايج حاصل از بررسي اثر
بخشي اين شوه آموزشي قابل بسط يابي باشد.
در اين فصل
ابتدا به توصيف كمي متغييرهاي پژوهش در قالب جداول فراواني، ميانگين و انحراف معيار ارائه شده و
سپس به تحليل آماري داده ها جهت بررسي فرضيهها پرداخته ميشود.
فصل چهارم
در فصل
چهارم با استفاده از شاخص هاي آمار توصيفي و استنباطي به تجزيه و تحليل دادههاي
حاصل از پژوهش پرداختيم و فرضيه هاي پژوهش را به آزمون گذاشتيم.
در فصل
پنجم ابتدا به خلاصهاي از روند تحقيق اشاره نموده، سپس به تبيين رد يا تائيد
فرضيههاي پژوهش مي پردازيم.
پیوست:
فرم
خودكنترلي هيجاني ( منطقي)
ناخشنوي و
افسردگي
مقابله با
نگراني واضطراب
مروري بر دوره شيوه هاي كنار آمدن با
استرس
آموزش تنفس و انبساط